جدول جو
جدول جو

معنی تایانگ خان - جستجوی لغت در جدول جو

تایانگ خان
تابوقا پسر ’اینانج خان’ پادشاه قوم ’نایمان’ و پدر کوچلک خان است که خان ختای وی را ’تایانگ’ لقب داده بود یعنی پسر خان، او در سال 600 هجری قمری مورد حملۀ چنگیزخان قرار گرفت و در حدود جبال آلتایی مغلوب و زخمی گشت، تایانگ خان کمی بعد جان سپرد و قومش مغلوب و پسرش کوچلک خان فراری گشت، رجوع به تابوتا و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 20 و تاریخ مغول ص 16 و تاریخ جهانگشای چ قزوینی ج 1 ص 46 حاشیۀ 3 و ج 2 ص 100 حاشیۀ 2 و مخصوصاً طایانگ خان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پادشاه یا خان طایفۀ نایمان مغول که چنگیزبر او ظفر یافت، حمداﷲ مستوفی آرد: در سنۀ تسع و تسعین و خمسمائه چنگیزخان بر او (باونگ خان) مستولی شدو اسم پادشاهی بر او چنگیز اطلاق رفت و در سنۀ ثلث و ستمائه طابانک خان قوم نایمان را قهر کرد نام چنگیزخانی بر او (چنگیز) افتاد، (تاریخ گزیده ص 572)، و در ص 849 ذیل بوتیموریان آرد: اولشان امیر تکش بود ازتخم طابانک خان، پادشاه قوم نایمان بود، ادوارد براون در فهرست تاریخ گزیده کلمه های طابانک خان و طاکیانک خان را به طایانک خان رجوع داده و ما نیز این نام را ذیل طایانک خان آوردیم، و در تاریخ مغول ذیل تایانگ خان آمده است: بعد از آنکه چنگیزخان بر قبیلۀ کرائیت غلبه کرد تایانگ خان پادشاه قوم نایمان بیم آن داشت که مبادا او نیز مورد تعرض و حملۀ خان مغول قرار گیرد، چنگیز در سال 600 هجری قمری به تایانگ خان حمله برد و در حدود جبال آلتائی او را مغلوب و زخمی کرد و تایانگ خان کمی بعد جان سپرده، قومش مغلوب چنگیزخان گردیدند و پسرش کوچلک خان فرار اختیار کرد، (تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 16)، و رجوع به تایانک خان شود
لغت نامه دهخدا